بدون شرح...
سلام دخملکم کوچولوی شیرین من.عاشقانه دوستت دارم. عزیزم روز چهارشنبه با خونواده بابا امیر رفتیم تبریز.خوب بود به همه خوش گذشت.تو هم دخمل خوبی بودی و مامانی رو اذیت نکردیــــــ فقـط عزیزم نتونستن اصلا ازت عکس بندازم.معذرت میخوام مامانیــــ دست عمو جونت هم درد نکنه که خیلی زحمت کشید و آغوشیتــــ رو تنش کرده بود و تو رو تو آغوشیت میگردوند.دستت درد نکنه عمو جون...زحمت کشیدی. همه میگن عشق یعنی دوست داشتن... ولی من میگم عشق یعنی یکی مثل تو داشتن... عکسای دخمل من عزیز دله مامانی اوا عسلک چرا رفتی اون بالا ...
نویسنده :
مامان یسنا
3:51