یسنای منیسنای من، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 16 روز سن داره
عشق ابـدی من وامیـرمعشق ابـدی من وامیـرم، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 16 روز سن داره

یسنا عشق مامان

چند روز که نبودیم...

1393/5/7 4:22
نویسنده : مامان یسنا
204 بازدید
اشتراک گذاری

 

سلام عسلک مـــــن

دخملکم.این چند روز رو رفته بودیم خونه مامان جونینا.اخه بابایی

رفته بود ماموریت.ما هم چون نمیتونستیم تنهابمونیم رفتیــــم خونه

مامان جون.راستشو بخوای من خیلی دلم واسه بابایی تنــــــــــگ

شده بود.همش دلم هواشو میکرد.تو هم دو روز اخر دیگه بیتابیــت

شروع شد.روز اخر وقتی عکس بابا امیرو بهت نشـون دادم گــــریه

کردی゜*顔、かわいい*゜ のデコメ絵文字.اشک من و مامان جونو اقا جونرو دراوردی.دیروز بابایی اومد

انقدر بغلش کردیم که تلافیه این چند روز دراومد.تو هم انقـــد ذوق

میکردی و همش میپریدی بغل بابایی.اونم فقط بوسمون میکرد.

ولی قراره دو روز دیگه دوباره بره.که من از الان دلتنگیام شـハート かわいい 森ガール のデコメ絵文字ـروع

شدن.ایشالا بازم به سلامت بره و برگرده.整理 のデコメ絵文字

دخمل من.جدیدا یاد گرفتی انگشتای پاهاتو بخوری.وقتی میگیم

بابا بیا.دستترو به نشونه بیا تکون میدی.الهی مــــــن فدات بشــــــم

جــــــــــوجــــــــــوی مـــــن.

پسندها (1)

نظرات (1)

مامان گل نسا
21 مرداد 93 2:13
قربون اون دستای کوچولو.نینی انقد خوشگل لالا کردی که منم خوابم گرفت.شبت بخبر عزیزم...
مامان یسنا
پاسخ
میسی خاله جونم...